ورزشی-فرهنگی-هنری-علمی -تاریخی -مطالب جالب وخواندنی اخبار روز-آموزشی-سرگرمی ایران وب2013 |
|||||||||||||||||
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : برهانی
تیتر خبر به اندازه کافی میتواند فضای رسانهای و دنیای موسیقی را به هم بریزد. ولی قطعا دانستن جزئیات ماجرا بیشتر از اصل خبر میتواند برای همه جالب توجه باشد. محسن چاوشی دایره دوستان محدودی دارد. دوستانی که بیش از هر کس دیگری به آنها اعتماد دارد و ریز به ریز کارها و تصمیماتش را با آنها در میان میگذارد. موضوع از این قرار بوده که چاوشی پس از همفکری با دوستانش تصمیم میگیرد تیتراژ یک برنامه تلویزیونی را بخواند. برنامهای دولتی با شرایط خاص و سناریوی خاص خودش. خبر این همکاری در یکی دو رسانه معتبر منتشر میشود و در سایتهای هواداری بیشمار این خواننده میپیچد. اما اتفاقی که در این بین رخ میدهد، هجوم برخی از هوادارنماهای سازمان داده شده به صفحه شخصی این خواننده است. این عده خاص در پیامها و کامنتهای زهر دار و طعنه آمیزی خواستار شماره حساب از این خواننده شدهاند تا به قول خودشان: «کمکهای مالیشان را برای جلوگیری از خواندن آثار دولتی سخیف» به حساب او واریز کنند! طعنهها و زخم زبانها لحظه به لحظه بیشتر شده و چند ساعت بعد، تمام سایتهای هواداری و صفحات اجتماعی هواداران این خواننده از این آگهیها پر میشود. جنگهای اینترنتی موافقان و مخالفان این داستان هم به قدری بالا گرفته که چاوشی خونش به جوش آمده و در اقدامی عجیب با ارسال پیامی از همه دوستداران واقعیاش خداحافظی و اعلام کند که دیگر تمایلی به حضور در ایران و خواندن ندارد و از ایران میرود! به خواسته شخص چاوشی، کلیه سایتهای رسمی این خواننده کرکرهشان را پائین کشیدهاند و فقط پیام ویژه خداحافظی چاوشی در آنها قرار داده شده تا به نوعی این وداع تلخ، جدیتر و رسمیتر به نظر بیاید. حرف های آخر آخرین متنی که چاوشی روی صفحه شخصیاش قرار داده هم بسیار قابل تامل و ناراحت کننده به نظر میآید و شدت دلخوری او را از این افراد معلوم الحال مشخص میکند: «حمایت کردید پشتتون واستادم. چی میخواید ازم؟ دیگه جون ندارم. صبر کنید تموم نشده. هر چی دادید گرفتید. تو زندگیم من واسه اینکه لحظهای با شما باشم هیچ کس بالای سرم نبوده هیچ کس. گوش بدید. شما هیچی از من نمیدونید هیچی. برای اینکه آلبوم بدستتون برسه چه شبها و چه روزهایی که از خودم و خانوادهام نزدم. رفتم، اومدم. بالا، پایین، مجوز ارشاد، سر خم کن، راست شو، دولا شو.که چی بشه؟ گوش کنید جواب ندین. سرباز بودم بوق سگ پا میشدم تا ۴ بعد از ظهر ۴ تا ۳ شب پیاده تا خونه سایتها تعطیل از شب گذشته کلیه سایتهای هواداری این خواننده بسته شدهاند و در صفحه نخست آنها پیامی برای همه مراجعه کنندهها نوشته شده: «حتی یک نفرشما نیز نمیتوانید درک کنید برای رسیدن یک اثر به دستتان چه خون دلهایی خورده میشود. امشب حرمت هنرمند محبوب خود را شکستید. دیگر این را بر نمیتابیم… این پایگاه تا اطلاع ثانوی تعطیل است….». با این اوصاف پس از بسته شدن صفحات رسمی چاوشی در شبکههای اجتماعی، کلیه سایتهای هواداری این خواننده هم بسته شد تا هیچ منبع موثقی برای اطلاع رسانی درست درباره ترک کشور از سوی این خواننده وجود نداشته باشد. دوستان چه میگویند؟ دوستان نزدیک این خواننده هم در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر تائید خبر خروج چاوشی از کشور فقط به یک جواب اکتفا کردند: «نمیدانیم!». پیگیری برای ارتباط گرفتن با خود این خواننده هم به جایی ختم نشد و تمام تلفنهای او از دسترس خارج شدهاند و هیچگونه امکان دسترسیای به او وجود ندارد. خیلی دلم گرفته از خیلیها… تنها جملاتی که توانستیم از قول خود او در این باره بگیریم، جملات کوتاه او در پاسخ به ایمیل شخصی ما بود که نوشته بود: «از دوستان رسانهای میخواهم اوضاع را خرابتر نکنند. هیچ جواب دیگری ندارم. من حرفهایم را با آثارم میزنم. فقط به امید مخاطبانام. ولی کم لطفی برخی دوستان باعث شده دیگر انگیزهای برای کار کردن در ایران نداشته باشم… خیلی دلم گرفته از خیلیها…»
نظرات شما عزیزان:
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|